دل نوشته های من و خودم ....

دوست خوبه .. اونم فقط یکی ... اونم از نوعه خوبش ...

دل نوشته های من و خودم ....

دوست خوبه .. اونم فقط یکی ... اونم از نوعه خوبش ...

قده یه دنیا دلم گرفته امروز. .....

امروز .....


قده یه دنیا دلم سنگین شده .... نمیدونم چه مرگم شده ولی انگاری قلبم داره تو سینم اضافی





میکنه ....


انگاری همه ی غم و غصه های دنیا تلمبار شدن رو این بی صاحب ...


بد جور ..... یعنی دارم به قول یکی از قدیمیا غم باد میکنم .....


هی هر چی دارم به خودم دلداری میدم .. بازم نخیر .. بر میگردم سر خونه اول ....


تو این جور موقع ها میخوام جایی باشم که هیچ زنده جونی کاری به کارم نداشته باشه ...


ولی حیف که فکر کنم همچین آرزویی رو باید با خودم به گور ببرم...


عدلی همچین وقتایی که آدم نیاز داره به همچین خلوتی با خودش .. درست همه یاد کاراشون


میفتن و میان سراغت .... انگاری بوجود اومدن فقز واسه گند زدن به همچین فرصت هایی واسه


آدم .... اه ...


حالم داره بهم میخوره ازین زندگی سگی .... اه ... تا الان بیست و شیش و هفت سال از خدا عمر


گرفتیم .. تو این همه مدت هنو حالیم نشده چیکاره هستیم و چند چندیم ....


همش .. مثله مار دور خودمون تنیدیم ... مثله پروانه دور خودمون پیله ساختیم و همش توش وول خوردیم ...


که چی ...؟


زندگی هست داریم آخه ...


تا میخوای بیای طعم یه ذره خوشی رو بپشی .. همچین میخوره پس سرت که هر چی خوردی و


نخوردی و خواهی خورد رو فراموشش میکنی .....


------------------------------------------------------------------------------------------------------


قربونت برم خدا ....


ولی انگاری تو همچین شرایط هایی و روزایی ... گمت کردم ....


تو هستی ها .. منه خنگه کر و کور و لال و گنگ .. یه عمره چش و گوش و زبون رو همه نعمت هایی که عطام کردی بستم ....


شروعش به دسته خودمون نبود که ....


پایانش هم دست خودمون نیست ....


ولی تو رو به همون خداییت ... این ادامه شو .. دیگه ................................................




پ ن : پیشاپیش از ابراز همدردی همه دوستان ممنون ... لطفا .. فقط سعی کنین .. بخونین .. بدون هیچ حس و حاله دیگه ای .... فقط یه دلنوشته از یه دل پر از غم و غصه و در آستانه ترکیدن بود ....

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد