دوست، تقدیر گریزناپذیر ما نیست. برادر، خواهر، پسرخاله و دخترعمو نیست که آش کشک خاله باشد. دوستی، انتخاب است. انتخابی دو طرفه که حد و مرز و نوع آن به وسیله همان دو نفری که این انتخاب را کرده اند، تعریف می شود. با دوستانمان می توانیم از همه چیز حرف بزنیم و مهم تر آن که می توانیم از هیچ چیز حرف نزنیم وسکوت کنیم. با دوستانمان می توانیم درد دل کنیم و مهم تر آن که می شود درد دل هم نکرد و بدانیم که می داند. از دوستانمان می توانیم پول قرض بگیریم و اگر مدتی بعد او پول خواست و نداشتیم، با خیال راحت بگوییم نداریم. و اگر مدتی بعد تر دوباره پول احتیاج داشتیم و او داشت، دوباره قرض بگیریم. با دوستانمان می توانیم بگوییم: «امشب بیا خونه ما دلم گرفته» و اگر شبی دیگر زنگ زد و خواست به خانه مان بیاید و حوصله نداشتیم بگوییم: «امشب نیا حوصله ندارم». با دوستانمان می توانیم بخندیم، می توانیم گریه کنیم، می توانیم رستوران برویم و غذا بخوریم، می توانیم بی غذا بمانیم و گرسنگی بکشیم، می توانیم شادی کنیم، می توانیم غمگین شویم، می توانیم دعوا کنیم، می توانیم در عروسی خواهر و برادرش لباس های خوبمان را بپوشیم و فکر کنیم عروسی خواهر و برادر خودمان است. و اگر عزیزی از عزیزان دوستانمان مُرد، لباس سیاه بپوشیم و خودمان را صاحب عزا بدانیم. با دوستانمان می توانیم قدم بزنیم. می توانیم نصف شب زنگ بزنیم و بگوییم: «پاشو بیا اینجا» و اگر دوستمان پرسید «چی شده؟»، بگوییم: «حرف نزن فقط بیا». و وقتی دوستمان بی هیچ حرفی آمد، خیالمان راحت باشد که در این دنیا تنها نیستیم. با دوستانمان می توانیم حرف نزنیم، کاری نکنیم، جایی نرویم و فقط از این که هستند، خوشحال و خوشبخت باشیم.
پ . ن : به سلامتی همه ی اونایی که دوستان گل و با وفایی بودن ....
ایشاالله سایه شون هزاران سال بالا سر خونه زندگیشون باشه .. خوش باشن هر جا هستن ....